jast laugh

آخر نفهمیدیم : لب تاب؟ لپ تاپ؟ لپ تاب؟ یا لب تاپ؟:|
.

.

.

ایرانسلم دیگه ترکم کرد

اس ام اس داده اگه دلت نمی خواد دیگه باهات باشم

عدد ۲ را به ۵۰۰۵ ارسال کن :(

.

.

.

دیشب ساعت ۳ نصفه شب ۷ خبیس بازی می کنیم . من باختم :|
پسر خالم حُکم کرده زنگ طبقه ی بالایی رو بزنم بپرسم نمک دون دارن یا نه :|
اونم تو اپارتمانی که تا حالا من رو ندیدن و نمی شناسن :|

.

.

.

کسی که نصف شبی بیدار میشه میره دستشویی یه قهرمانه  :lol:  :|

.

.

.

هییییی !

یادش بخیر دبستان ( تا کلاس سوم ) ک بودیم اگه نوزده میگرفتیم برای این ک گریه نکنیم بمون میگفتن نوزده برادر بیسته ولی نمیدونم چرا تو دبیرستان ۹٫۷۵ برادر ۱۰ نیست
مثل اینکه تحریما روی برادریشون تاثیر گذاشته :D

.

.

.

مراحل پذیرایی از مهمان در خانواده ما :

۱٫ تعارف همراه اصرار فراوان
۲٫ قسم دادن مرده و زنده طرف مقابل
۳٫ توسل به زور بدین شرح که میوه یا غذای مورد نظر رو طی یک اقدام آکروباتیک به لبت نزدیک میکنن و میگن دیگه دهنی شد باید بخوری
۴٫ ایجاد حس ترحم در مهمان ، میگن ینی تو فک میکنی ما بدبختیم که هیچی خونه ما نمیخوری :|
۵٫ تعارف نهایی : بخور حیفه ، اگه بمونه مجبوریم دور بندازیم
در تمام موارد من :|

.

.

.

انـجـام دادن هـر حماقتـی اسمـش پـایه بودن نیـــــست!

حـتی شـما دوســــــت عــزیــز!

.

.

.

ملت میرن آتلیه عکس میگیرن

نیم کیلو فتوشاپ رو صورتشون خالی میکنن

بعد وقتی میری از نزدیک میبینیشون

قصر رویاهات تبدیل میشه به یه همکف ۴۰ متری

.

.

.

مامانم که شیشه پاک کن میخرید ، لحظه شماری میکردم تا اون ماده ی داخلش تمومه بشه بعد توش آب پر کنم بازی کنم . . .
این بلند مدت ترین برنامه ریزی بود که تو بچگی انجام میدادم !

.

.

.

ﻧﯿﺮﻭﯾﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﮔﺮﯾﺰ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ . . .
ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺮﻭ ﺳﺎﻋﺖ ﯾﺎﺯﺩﻩ ﺷﺐ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﺧﻼﻑ ﺟﻬﺖ ﺗﺸﮏ ﺑﻪ ﺁﺩﻡ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﯽﺷﻪ . . . |:

.

.

.

از همین تریبون میخوام از کسانی که به خانم ها

گواهینامه رانندگی اعطا میکنند تشکر کنم

چون موجبات خنده و تفریحات سالم ما رو فراهم میکنند !

.

.

.

کیا تو اس ام اس وقی یادشون میره املای یه کلمه چه طوریه

کل اس ام اسا عوض میکنن !؟

.

.

.

من هروقت می دوئم که به اتوبوس برسم ولی نمی رسم

همینطور به دویدن ادامه میدم که فکر نکنن ضایع شدم:)))

یه بار سه ایستگاه دویدم :|

.

.

.

بچه های الآن که سختی نمی کشن؟

ما دهنمون صاف شد انقدر دفتر خط کشی کردیم.

یارو دفتر میخره از قبل توش مشقاشم نوشته شده حتی..!!

.

.

.

تعارف که نداریم، همیشه در هر فداى سرت

یه خاک بر سرت به صورت مستتر و بالقوه وجود داره !

.

.

.

خانومای عزیز ، توجه کردین

از وقتی دلار گرون شده یه خواستگار هم تلفن نزده !؟

.

.

.

با این گرونی گوشت تا چند وقت دیگه جلو پای عروس و دوماد مجبورن تن ماهی باز کنن :D

.

.

.

در جوابِ کسی‌ که بهت میگه:

آدم باش حیوون !

باید بگی‌ : من آدم باشم تو تنها می مونی!!

.

.

.

با سلام

یارانه شما این ماه واریز نمیشود

شما را در پراید مشغول خوردن پسته دیده اند !

.

.

.

ﺩﺭﺳﺘﻪ الان ﺩﺧﺘﺮﺍ ﭘﺎﺭﮎ ﺩﻭﺑﻞ ﺑﻠﺪ ﻧﯿﺴﺘن

ﺍﻣﺎ ﺩﻭﺭ ﺯﺩﻧــــــــــــــﻮ ﺧﻮﺏ ﺑﻠﺪﻥ :|

.

.

.

من نمیگم به خانمها گواهینامه ندینا

فقط بی زحمت واسشون جاده جدا هم درست کنین!!

.

.

.

ﻳﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﻣﺎمانم ﺑﻬﻢ ﺷﻚ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺳﻴﮕﺎﺭ ﻣﻲ ﻛﺸﻢ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﺍﻳﻴﻢ ﺍﺯ ﺩﻩ ﺑﻴﺎﺩ ﻧﺼﻴﺤﺘﻢ ﻛﻨﻪ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻇﻬﺮ ﺑﻮﺩ ﺩﺍﻳﻴﻢ ﺍﻭﻣﺪ ﻭﺿﻮ ﮔﺮﻓﺖ ﻧﻤﺎﺯﺷﻮ ﺧﻮﻧﺪ ﻧﺎﻫﺎﺭﺷﻮ ﺧﻮﺭﺩ ﺧﻴﻠﻲ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺧﺎﻛﻲ ﺍﻭﻣﺪ ﺭﻭ ﻣﺒﻞ ﭘﻴﺸﻢ ﻳﻪ ﺳﻴﺐ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﮔﻔﺖ : عزیزم ﺍﻳﻦ ﺳﻴﺐ ﺭﻭ ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻲ؟ گفتم بله دایی گفت ﺩﻳﮕﻪ ﺳﻴﮕﺎﺭ ﻧﻜﺶ!!! ﺗﻮ ﻋﻤﺮﻡ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﻗﺎﻧﻊ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ :|

.

.

.

توی حموم کلی با شیر آب گرم و سرد ور میری

تا حرارت آب مناسب بشه تا میری زیر دوش

یکی یه شیر آب گرم رو تو خونه باز میکنه حرارت آب یهو میره زیر صفر درجه

دوباره تا میآی حرارت رو تنظیم کنی

همون شیر رو میبنده زیر دوش آب پز میشی :|

.

.

.

واقعا شانس آوردیم همه بیماریها رو خارجی ها کشف میکنن

و اسم خودشونو میذارن روش وگرنه مثلا بجای پارکینسون

باید میگفتیم مرض کامبیز یا درد حاج مرتضی وبرادران به غیر مجتبی :|

.

.

.

دیشب پارک بودم

یه پسر بچه حدود ۱۰ساله داشت با ۱۰۰تا سرعت میدوید سمت دستشویی…

باباش پشت سرش میدوید

یهو لامصـــب زد پس گردنه پسره میگه بذا من برم پســـــر

مال تو بریزه میگن بچه س :D

یکی از فانتزیام اینه که2

یکی از فانتزیام اینه که چنتا آدم گردن کلفت اجیر کنم نزدیک افق

تا هرکی خواست اون اطراف محو بشه بزنن دهنشو … !
انگار محو شدن تو افق بچه بازیه ؛ زرت و زورت میرن افق محو میشن !!
.
.
.
یکی دیگه از فانتزیام اینه :
سوار یه پیکان تاکسی بشم ، یه تراول ۵۰ تومنی تا نخورده رو بدم به راننده …
راننده بگه آقا یه نفرید ؟؟؟
منم یه کم مکث کنم و با یه لبخند معنی دار بگم : خعلی وقته …
بعدش پیاده بشم و تو افق حرکت کنم !
راننده هم از پشت صدام بزنه آقا … آقا … آقا ، بقیه پولتون !!!
منم کُتمو بندازم رو دوشمو بی توجه به راننده تو تاریکیا محو بشم …
.
.
.
یکی دیگه از فانتزیام اینه که متاهل بشم
حسرت دوره ی مجردیمو بخورم و بسوزمو بسازم …
.
.
.
یکی از فانتزی هام اینه که سوار یه ماشین بشم
بگم آقا اون ماشین جلویی رو تعقیب کن ،
بعد یارو هم بگه : برو گم شو پایین بابا ، ما دنبال شر نمیگردیم …
هیچی دیگه منم پیاده شم برم !
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه خوانــنده بشــــم بعد کنسرت بزارم تو یه ورزشگاه بزرگ
کل ورزشگاه پر بشـــه بعد من نــرم کنسرت و اجرا کــــــنم
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که توی یک مهمونی یهو وارد بشم
و دخدرا که دارن میوه پوست می کنن همه دستاشون رو ببرن از خوشتیپی من !!!
و بعد از اینکه یِکَم نشستم ، پاشم حرکت کنم به سمت افق …
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه توی یه پارک شلوغ شروع کنم به دویدن
و همزمان با موبایلم بگم:
لعنتیا تا من نگفتم هیچکس شلیک نکنه، کلی آدم بیگناه اینجا هست!!
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که یه روز پشت تلفن توی جمع بگم خودمو با اولین پرواز میرسونم …
.
.
.
میخوام اینبار که مراقب اومد بالا سرم گفت :
سرت بچرخه و تقلب کنی صفر رد میکنم ،
یه نگاه به سبک فانتزی بهش بندازمو بگم :
منو از صفر میترسونی ؟ برو از خدا بترس !
اونم که منقلب شده بگه اوکی هانی از یو ویش !!!
فانتزیه دیگه ممکنه وسطاش زبونشم عوض بشه ! پرابلم ؟
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که یکی بخواد به یکی دیگه شلیک کنه
بعد من داد بزنم نننننههههههههه و خودمو بندازم جلوی گلوله ،
بعد خون بپاشه از قلبم بیرون و مردم دورم جمع بشن با گریه بهم افتخار کنن ؛
از اون طرف کارگردان داد بزنه کات اقا کات بازم خراب کردین اهههههه …
.
.
.
یکی از فانتزایم اینه که:
اسم بابا رو بنویسم واسه کنکور بعدش هی بهش بگم”درس بخون!!”
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که رتبه ی یک کارشناسی ارشد رو بیارم،
بعد این موسسات که زنگ میزنن و ازم میخوان در عوض یه چند میلیون اونا رو تبلیغ کنم،
با کمال خونسردی بگم :نه متاسفم نمیتونم این کار رو براتون انجام بدم
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که بچه هام یه دو قلوی پسر و دختر بشن !
بعد اسم دوتاشونو بذارم “رها” …
بعد وقتی که دعواشون میشه بزنن تو سر و کله ی هم ،
منم داد بزنم بگم : رها ، رهارو رها کن !
.
.
.
یکی از فانتزیای مامانم اینه که بیاد تو اتاقم ببینه همه چی مرتبه …
.
.
.
یکی از فانتزیامم اینه که برعکس بقیه ماشینا
که تا چراغ سبز میشه شروع میکنن به بوق زدن…
من تا چراغ قرمز میشه بوق بزنم اونم یه تنه….
حالا اینجا سوال پیش میاد که چرا پشت چراغ قرمز؟!
سوال بسیار بسیار به جا و خوبیه ولی متآسفانه ربطی نداره به کسی
چون ماشینِ خودمِ دوس دارم از بوقش پشت چراغ قرمز استفاده کنم…
.
.
.
یکی از فانتزیام همیشه این بوده که توی سیستم عامل ویندوز یک مشکل پیدا کنم
بفرستم براشون بعد بیل گیبس زنگ بزنه بگه مهندس لطفا بیا امریکا تو مجموعه من ،
دخترمم میدم بهت کنیزت باشه تا آخرررر عمرش ،
خونه ماشین پول همه چی میدم بهت …
منم بعد از یک دقیقه سکوت بگم :
خیلی دلم میخواد اما من متعلقم به این مردمم !!!
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که تو المپیک با ناداوری حذف شم
اون موقع هر چی فن و تکنیک که یاد گرفتم و نگرفتم رو داور مسابقه اجرا کنم
بعدش بشینم وسط زمین مسابقه اجازه مسابقه های بعدی رو ندم !!
.
.
.
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که یه شب بارونی
ببینم دارن یه دختره رو اذیت میکنن منم برسم بهشونو دخل تک تکشونو بیارم !
بعد دختره رو از رو زمین بلند کنم و کتمو دربیارم بدم تنش کنه …
بعد سرشو بیاره بالا تو چشام نگاه کنه و بگه میشه اسمتو بدونم ؟
بعد من از توی کتم یه سیگار دربیارم روشن کنم ،
بعد یه پوک عمیق بگیرمو یه لبخند ملیح بزنمو دودشو بزنم تو صورتش ،
بعد دود که رفت کنار من غیب شده باشم
و اونم یهو بیفته رو زمینو سرشو بیاره رو به آسمونو از ته دل داد بزنه خداااااا …
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه :
ززااررت بزنم تو صورت یکی بگم نخواب …
بخوابی میمیری ؛ تو باید زنده بمونـــی !
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که با لحن جدی و خسته به یه دکتر بگم : لطفا حاشیه نرو دکتر !
بعد بلند شم و از پنجره مطبش به افق خیره بشم و بگم :
فقط بگو چند روز دیگه زنده می مونم ؟
.
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که برم توی عروسی غریبه
و موقعی که عروس میخواد بعله رو بگه
یهو از وسط جمعیت داد برنم: نهههههههه باهاش ازدواج نکن ،
من هنوز دوستت دارمممم …
بعد فامیلای دوماد جنازمو ببرن سمت افق !
.
.
.
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ که ﺑﺎ مخاطب خاصم دعوا ﮐﻨﻢ
ﺑﻌﺪ ﮐﻪ ﺍﺯش ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭمو ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﻢ
ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﻏﺮﻭﺏ ﻧﺎﭘﺪﯾﺪ ﻣﯿﺸﻢ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺰﻧﻪ ﻟﻬﻢ ﮐﻨﻪ
ﺑﻌﺪ مخاطب خاصم ﺑﺒﯿﻨﻪ و “ﭼﯿﺮﯾﮏ ﭼﯿﺮﯾﮏ ﭼﯿﺮﯾﮏ”
ﺑﺎ کفش ﭘﺎﺷﻨﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺪﻭﻭﻩ ﺑﯿﺎﺩ ﭘﯿﺸﻢ ﺑﮕﻪ آه ﺧﺪﺍی ﻣﻦ !
ﺗﻮ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﻨﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺰﺍﺭﯼ …
ﻣﻨﻢ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﯾﺮﻩ و بعدش ﺩﻭﺗﺎ ﺳﺮﻓﻪ ﮐﻨﻢ و ﺑﻤﯿﺮﻡ …
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﮐﻨﻪ !!!
ﯾﻪ ﺩﺳﻤﺎﻝ ﺑﺪﯾﻦ ﺍﺷﮑﻢ ﺩﺭﺍﻭﻣﺪ…
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که توی کوهستان ویلا داشته باشم،
یه حموم داشته باشه که سقفش از شیشه باشه،
تازه برف پاک کن هم داشته باشه !
منم وقتی برف میاد برم زیر دوش دراز بکشم !
بعد چندتا قورباغه ، از این سبزا ، از اون بالا منو نیگا کنن !
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که مامانم داره سیب زمینی سرخ میکنه،
بعد من یواشکی میام تو آشپزخونه یهو در حالی که کفگیر دستشه
بر میگرده سمت من، منم کرک و پرم میریزه
بعد یهو لبخند بهم میزنه و میگه:
“بیا سیب زمینی سرخ کرده واسه تو درستکردم پسرم،
بیا نیازی نیست بترسی همه ش واسه تو”
اصن دیگه اشک شوق تو چشمام جمع شده :|
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که یه پیرمرد پولدار تصادف کنه
و من برسونمش بیمارستان و نجاتش بدم ،
اونم با بچه هاش مشکل داشته باشه و تمام زندگیشو به نام من بزنه و بمیره ؛
وقتی بچه هاش منو پیدا میکنن که پولارو بگیرن ،
همه پولارو بندازم جلوشون بگم بردارید نامردها ،
اونی که با ارزش بود پدرتون بود …
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که ازدواج کنم ، بچه دار شیم ،
بچمون دختر باشه ، اسمشو بذاریم گیتا ،
بعد با زنم دعوا کنم
و جول و پلاسش رو که خواست جمع کنه بره خونه باباش بهش بگم :
هرچی میخوای ببری ببر ، فقط گیتارو با خودت نبر !!!
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه روز آخر ترم که نشستـم سر کلاس
استاد موقعی که داره حضور غیاب میکنه
اسمِ منو بخونه بعد با صدای پر از درد و خسته بگم: “حاضر”
بعد استاد بگه آقا شما ۷ جلسه غیبت داشتی
حذفی این درس و ایشاا… ترم بعد،
بعد بلند شم و استاد و نگاه کنم همینجوری که کلاس رفته تو سکوت
آروم آروم برم سمت استاد …
بعد که رسیدم جلوی استاد بگم:
ببین! منو از حذف کردن میترسونی ؟
بعد محکم بکوبم رو میز داد بزنم دِ لعنتی حرف بزن…
منو از حذف کردن میترسونی ؟
بعد بچه ها میان جدام کنن منو از استاد دور کنن
همینجوری که دارم از کلاس میرم بیرون داد میزنم :
برو از خدا بترس …
من چیزی واسه از دست دادن ندارم …
من زندگیم و باختم لعنتی …
بعد همینطوری که همه کپ کردن یه کلّه محکم میکوبم به در
بعدش در خورد میشه بعد من خـــونی و مـــالـی از کلاس میرم بیرون
بعد اصغر فرهادی میگه کــــات … آفرین پسر آفرین
بعد میـــاد جلو صورتم و میبوسه من میگم مخلصیم عمو اصغر…
کاری بود که بر میومد دیگه همه تشویق ســـوت اصن یه حــالی
میده … من یه همچین توهمـــایـی میزنم یعنی …
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که
تو محلمون ۱۰ تا پسر غریبه به دختر همسایمون تیکه بندازن
یهو غیرتی بشم کله کنم برم براشون ، ۱۰ تا شونو لت و پار کنم
و بعد بشون بگم ” خودتون خواستین من دعــــــوا نداشتم ”
بعد دختر همسایه این صحنه رو ببینه کف و تف قاطی کنه
تا میخواد بیاد سمتم که ازم قدردانی کنه
یهو مادرش با چادر گُل گُلی از خونه بیاد بیرون
و ببینه ۱۰ نفر پاره پوره رو زمین دارن خاک میخورن ،
متوجه جریان میشه و با یه حالت بغض آلود بیاد سمتم بگه داماد من…
من : بله مادر
بگه : من همیشه آرزو داشتم همچین پسر رخشی داشتم
من: ولی مادرم تو همیشه به چشم یه پسر بد منو نگاه میکردی ،
تو همیشه یه کاری میکردی که آمارم پیش بقیه همسایه ها خراب باشه ،
تو به من تهمت میزدی ( با صدای آلن دلون )
یهو صدای کف زدن به گوشم میرسه ،
برگردم ببینم ۲۴۹ نفر دارن برام کف میزنن
بخاطر جان فدایی و دیالوگ زیبام!
بعد یهو ببینم یه افق داره از سمت راستم میاد ،
دوست داشتم بیشتر دیالوگ بگم که همسایه ها بیشتر کف بزنن
ولی مجبور شدم تا افق نرفته توش محو بشم

فانتزیام

یکی از فانتزیام اینه که اسم دخترمو بزارم مروارید ، مامانش هم که اسمش صدفه :)) حتما منم جلبکم :)
کلا یه خانواده دریایی درست کنیم :))))
.

.

.
یکی از فانتزیام اینه که پورشه پانامرا دیدم باعجله سوار شم
بگم چرا دیر اومدی :|
بعدش که راننده رو دیدم بگم : ااا ببخشید فک کردم بابامه !
بعد پیاده شم :lol:
.

.

.
یکی‌ از فانتزیام اینه که یه پتو اختراع بشه که سوراخ سوراخ باشه ، واسه ماهایی که همیشه گرممونه ولی‌ بی‌ پتو هم خوابمون نمیبره :D
خخخخخخ
یکی از فانتزیام اینه که روزی دخترا هم بتونن مثه پسرا اینقدر قشنگ زیر ابرو بردارن!
.

.

رفتم نون فانتزی بگیرم به یارو میگم نون فانتزی داری ؟
بر گشته داد می زنه میگه برو فانتزیو از عمت بگیر پدر منو در آوردین ؟!
میگم چته مشتی اعصاب مصاب نداریا ! :|
.
.
.
برگشته میگه :میدونم دیگه توام یه فانتزی میخوای که باهاش تو افق محوشی :D
.

.

.
یکی از فانتزیامم اینه که:
.
.
.
.
با لحن جدی و خسته
به یه دکتر بگم:
لطفا حاشیه نرو دکتر!!
بعد بلند شم و از پنجره مطبش به افق خیره بشم و بگم:
فقط بگو چند روز دیگه زنده می مونم؟؟

.

.

.
یکی از فانتزی هام اینه که ...
دخترا نیان هی‌ بهم بگن بیا با من دوست شو ...
من درس دارم , بخدا میخام ادامه تحصیل بدم =))))


.

.

.
یکی از فانتزیام اینه که تو تاکسی نشسته باشم 4تا دختر سانتی مانتال نامبر وان که همگی کتاب زبان دستشونه هم سوار تاکسیه شن بعد یهو موبایل من زنگ میخوره گوشیم و راحت از جیبم در میارم بعد شروع کنم تند تند انگلیسی صحبت کردن با طرف بعد که گوشیو قطع کردم و همه تو کف حرکته بودن دوباره گوشیه زنگ بخوره اینبار شروع کنم اسپانیایی خف در حد لا لیگا و مسی صحبت کنم بعد که همه گرخیدن به راننده به کردی بگم پیاده میشم وقتی پیاده شدم همه هم پشت سرم پیاده بشن اونی که از همه خوشگل تر بود بیاد جلو بپرسه آقا ببخشید شما زبانو کجا یاد گرفتین میشه شمارتونو داشته باشم منم یه لبخند بهش بزنم بعد یه نگاه عاقل اندر سفیه بهش بکنم و بگم:
شرمنده من بیژن نیستم من حامد هستم ولی‌ می‌تونم شمارمو بدم فقط بعد از ایام الله ولنتاین زنگ بزن بعد اونم بگه :
عزیزم من به جز تو تا حالا با هیشکی نبودم" بعد من ندونم باید احساسِ "خاص " بودن بکنم، یا "خر" بودن !!
فک کنم باید احساس محوشدن بهم دست بده

.

.

.
امروز داشتم برمیگشتم خونه یه مرده ازم پرسید افق کجاست؟
گفتم: همینو مستقیم بری تو افق محو میشیدیدم
بد نگاه کرد(شایدم نفهمید چی گفتم)
بهش گفتم:کجا بهتون ادرس دادن؟
گفت: کوچه ی کنار مروارید نگو یارو موسسه زبان افق رو میگفت.
اینقدر ضایع شده بودم که نفهمیدم چه جوری خودمو محو کنم.
.

.

.

یکی از فانتزیام اینه که آزمایش خون بدم بعدش مثله تو فیلما آزمایشم جابه جا شه و زنگ بزنن بگن:متاسفم! شماHIV دارین! منم غش کنم :D
البته اگه شانس منه زنگ میزنن میگن:تبریک میگم! شما باردارین :|
.

.

.

یکی دیگه ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
یه ماشینه لامبورگینی داشته باشم . بعد یه روز که میرم بانک واسه چک کردن حـسابم ، همون موقع یه سرقت خفن انجام بشه !
بعد یکی از اون دزدا اسلحه شو بگیره سمت یه مشتری دختر
بعد من برم به دزده بگم : دِ عاخه لا مـروّت ، چرا سمت ضعیفه اسلحه میکشی ؟
شــَــق بخوابونم زیره گوشش اونم عصبانی بشه یه گلوله حرومم کنه . . .
بعد وختی که دارم جون میدم دخـدره بیاد سرمو بزاره رو پاش بعد با گریه بگه چــرا !
ما میتونستیم با هم خوش بخت بشیم ، چـرررررا !
بعد من یه لبخند نَـــرم بزنم و بگم
اونجا رو نگا کن اون نوره سفیدُ چه قشنگه . . .
اونم سرشو برگردونه بگه کو ؟ کجا ؟
بعد تا سرشو برگردونه من دیگه تموم کرده باشم !
سوال شده که اون ماشین لامبورگینی چیه ؟!
هیچی گول خوردین ماشین لامبورگینی نکته انحرافی بود :D
.

.

.
یکی از فانتزیام اینه بفهمم جرا با اینکه
سالهاست در تولید گوجه فرنگی خود کفا شدیم
اما هنوز اسمش به گوجه ملی تغییر نیافته!
.

.

.
یکی از فانتزیام اینه بفهمم بلاخره کی باید بخوابم:
قبل از ۱۲بخوابیم میگن مرغی
بعد از ۱۲ بخوابیم میگن جغدی
راس ۱۲ بخوابیم میگن بمیر بابا با این سروقت خوابیدنت …
چه غلطی کنیم بالاخره؟؟؟؟؟؟؟؟؟

.

.

.
یکی از فانتزیای دوره دبستانم این بود برم کلاس چهارم تا با خودکار بنویسم :|
.

.

.
یکی از فانتزیام اینه که به عنوان اولین ایرانی تو زاویه قائم محو بشم و علم فیزیک رو به چالش بکشم و یه افتخاری بشم واسه مملکتم!
آخه چقدر دیگه افق و عمود...
.

.

.
یکی از فانتزیام اینه که دیگه ریشامو نزنم ، بلند بشه ، جوونه بزنه ، میوه بده ، بهار بشه گل در بیاد گنجیشکا آواز بخونن ، با شادی پرواز بکنن ، تنها روی سه پایه ، بشینم توی سایه به افق خیره بشم
.

.

.
یکی از فانتزیام اینه که شکمم اجازه میداد اعتصاب غذا کنم بلکه جواب میدادو مشکلاتم حل میشد!! تازه خعلی هم کلاس داشت!
اما لامصب اصن اجازه نمیده که!!
.

.

.

یکی از فانتزیام اینه که یه پیکان ۴۸ خسته بخرم بعد باهاش برم پشت چراغ قرمز بقل یه فراری ۴۵۸ وایسم با بوق ده یازده یه بوق بزنم و اشاره کنم شیشو بده پایین و بهش بگم پایه ی کورس تا چراغ بعدی هستی ؟ سر ماشینامون !
بعد یارو هم قبول کنه !
چراغ که سبز شد یک ثانیه بعد از اون راه بیفتم و در کمال ناباوری ازش جلو بزنم
اونم سر چهارراه بعدی بیاد جلو ماشینم و از ماشینش پیاده شه و سوییچشو بده بهم منم قبول نکنم و با پیکانم از صحنه محو شم :D

.

.

.

یکـی از فانتـزیام اینـه کـه یه یارو نصفه شب مزاحمم بشه ..
بردارم بگم بله ؟؟
بگه : خوابیدی ؟
بگم : نه اینجا هوا روشنه
بگه : عــــه؟ مگه کجایی ؟؟
بگم : من ایتالیام ...

یارو بترسه شارژش تموم شه قطع کنه دیگه زنگ نزنه :|
.

.

.
یکی از فانتزیهام اینه که هروقت زن آینده ام کار بدی بکنه خودش بره کمربند رو بیاره بگه بیا منو بزن.بعد بگم این دفعه بخشیدمت ولی دیگه تکرار نشه

.

.

.

یکی از فانتزیام اینه که یه بار بلیط هوا پیما برا کیش بگیرم . بعد وقتی میرم فرودگاه مامورای فرودگاه منو اشتباهی بفرستن سوار یه هوا پیما دیگه بشم . منم بی خبر از همه جا ( تا رفتم تو هواپیما گرفتم خوابیدم )
یدفه تا از هواپیما پیاده میشم ببینم که تو فرودگاه جزایر قناریم . بعد برم لب ساحلش خودمو محو کنم آخ که چه حالی میده :lol:

فانتزی

یکی از فانتزیام اینه که ﭘﯿﺮ ﮐﻪ ﺷﺪﻡ ﯾﻪ ﻋﺼﺎ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﺮﻡ ﺗﻮ ﭘﺎﺭﮎ ﺑﺸﯿﻨﻢ ﺑﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﺍﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﮕﻢ ﯾﻪ ﭘﺴﺮﻡ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺩﮐﺘﺮﻩ یه ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﺳﻮﺋﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ ! بعد رو کنم سمت افق و توی برگای سنگفرش پارک محو بشم !
.
.
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﺍﺯ ﺍﻓﻖ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺸﻢ ، ﻣﺤﻮ ﺧﺰ ﺷﺪ رفت !
.
.
یکی از فانتزیام اینه که سر میز شام وختی که همه دارن غذا میخورن من هی با غذام بازی کنم بعد بابام خَعلی باکلاس بهم بگه آ قربونش برم چرا غذاتو نمیخوری ؟ بعد من با یه لبخند ملیح بگم مرسی پدر میل ندارم … ولی لامصب یا همیشه مِث گاو میخورم یا بابام یه خورده سنگین برخورد میکنه و کلمات رکیک استفاده میکنه که چون اینجا خونواده نشسته از گفتنش معذورم …
.

.

یکی فانتزی های فرهنگیم اینه که دوست دارم یه فیلم بسازم که توش کاپیتان با صدایى آروم و به غایت مودبانه به ملواناش میگه لطفا لنگرها رو بکشید !
.
.
یکی از فانتزیام اینه که اگه این ترم مشروط شدم و بابام گفت چرا ؟ دستشو میگیرم می برم دانشگاه ردیف آخر میشینیم. بعد کلیپسای شصت سانتی این دخترارو نشونش میدم میگم چیزی رو تخته می بینی ؟ تو بودی مشروط نمیشدی ؟ از خدا بترس !
بعد یه سیگار روشن میکنم با بغض و مظلومانه میرم سمت غروب آفتاب و تو افق ناپدید میشم !

.

.

یکی از فانتزیام اینه که دکترای حسابداری داشته باشم بعد یه روز صبح که دارم میرم بیرون در پارکینگو که باز میکنم که برم بیرون همزمان دختر همسایمون با ماشین بخواد بیاد داخل … بعد ماشینامون شاخ به شاخ بشن و از تو ماشین به هم خیره بشیم بعد عاشق بشیم بعد همون موقع همینجوری الکی به ضرب گلوله کلت کمری کالیبر ۵۰ کشته بشم و دختره پیاده بشه بیاد بغلم کنه بگه عزیزم تنهام نذار … منم در حالی که دارم جون میدم به افق خیره بشم بعد تموم کنم !
سوال شده که چرا دکترای حسابداری داشته باشم ؟ به نکته خوبی اشاره کردید ولی ۱۰۰بار گفتم تو مسائلی که به شما مربوط نیست دخالت نکنین !!! روحمم که رفت همون جای همیشگی تو افق …
.
.

.
.
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
عههه ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﯿﯿﻢ ﮐﻮﻭﻭﻭﻭ ؟
ﺁﻗﺎ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﯿﻢ ﻧﯿﺴﺖ …
ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﻤﻮ ﺩﺯﺩﯾﺪﻥ ، مردم کمک !
.
.
یکی از فانتزی هام اینه که راننده تاکسی باشم بعد یه مسافر سوار کنم و تو یه جای شلوغ پیادش کنم و وقتی که پیاده شد کیفش رو جا بزاره و وقتی کیف رو که میگیرم دستم یه صدای جیک جیک ازش بشنوم و وقتی که خوب نگاش کنم ببینم یه بمب توشه ، منم سریع گازش رو بگیرم خودم رو برسون به دریایی که نزدیک اون منطقست و گازشو بگیرم ماشینو با بمب پرت کنم تو دریا منم خودم قبل از اون بپرم پایین و همین که ماشین افتاد تو اب منفجر بشه و همین که بلند شدم مردم شروع کنن به دست زدن برام ؛ منم با غرور تمام تو افق به سمت اداره بیمه غیب بشم !.
.

.

یکی از فانتزیام اینه که با یه دختر فقیر دوست بشم بعد دو سه ماه که فهمید عاشقشم بگه که دختر بزرگترین تاجر ایرانه و داشته عشق منو امتحان میکرده ! بعد منم ناراحت شم باهاش کات کنم …
.
.

.
.
یکی از فانتزیام اینه که سوار اتوبوس باشم یکی با عجله سوار بشه و کارتش شارژ نداشته باشه بعد هی دنبال یکی باشه که براش کارت بزنه و بعد برسه به من ، منم دستمو بکنم تو جیبمو کارتمو در بیارم بدم بهش که کارت بکشه ، بعد من همون موقع ایستگاه پیاده شمو کارتمم ازش پس نگیرم و اون داد بزنه حداقل اسمتو بگو ؟؟؟
منم محل ندمو تو عمود محو شم ! (افق دیگه جا نداره)
.
.
یکی از فانتزیام اینه مامور شهرداری بشم و یه کیف پر از پول پیدا کنم برم تو افق همشو خرج کنم ؛ همش که نباید فانتزی آموزنده باشه !!!
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که با مخاطب خاصم تو خیابون راه برم بعد یه پسره بیاد تیکه بندازه منم عین این فیلما وایسم یواش برگردم و بگم : “هی پسر … چیزی گفتی ؟” پسره هم با پررویی بگه آره و بعد با هم گلاویز بشیم و خیلی سنگین همدیگه رو بزنیم و مخاطب خاصم هی جیغ و داد و گریه. ملت دورمون اصن خیلی خفن ، بعد که پسر رو زدم با لباس خاکی برمیگردم یه لبخند نرم میزنم و میرم سمت مخاطبم. نزدیکش که میشم صدای گلوله میاد و من میوفتم رو زانوهام … نگو پسره اسلحه داشته و با سر و صورت خونی نفسای آخرو میزنه و میمیره … مخاطب خاصمم منو بغل میکنه و فریاد زنان میگه:”نــــــــــــــــــــــه” منم میگم : “دیدار به قیامت عزیزم” و میوفتم و جان به جان آفرین تسلیم میکنم …
خداییش حقمو خوردن ، من لایق اسکارم ، اصغر خدا ازت نگذره …
.
.

محو شوندگان گرامی زین پس زباله های خود را در افق نریزید!
افقِ ما خانه ی ما!”
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.روابط عمومی شهرداری افق :|
: )))

.

.

.

یکی از فانتزیام اینه که برای چند سال برم خارج و روی وسایل خونه*ام پارچه سفید بکشم
.
.
وقتی برگشتم بتــکونمشون و خـــاک باشه منم از فرصت استفاده کنم سریع تو گردو غبار محو بشم :|

.

.

.

یکی از فانتزیام اینه که فانتزی ِ یکی باشم. . .

چیه خب؟؟؟ منتظر ِ غبارید؟؟؟ نداره آقا، نداره. . .

.

.

.

دوستان میخوام تو اوج فانتزیا کنار گیرى کنم و

عَکَدِمی فانتزی خنده بازار بسازم، بد جوونا بیان پیشم فانتزی یادشون بدم! :| : ))))))

.

.

.

فروش فوق العــــــــاده ….
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
” افق ” برای محو شدن با گارانتی ۶ ساله ، مخصوص علاقمندان ساخت فانتزی:|

.

.

.

یکی از فانتزیام اینه که برم آکادمی گوگوش تست بدم
بعد آهنگ گودبای پارتی جفر رو اجرا کنم
تموم که شد هومن بگه استاد شما تا حالا کجا بودی؟ چرا آلبوم ندادی بیرون تا من صدای نازت رو بشنوم؟ منم بگم از شهرت خوشم نمیاد. الانم که اومدم اینجا فقط واسه دیدن خانوم گوگوش بوده. از اونطرف گوگوش از این همه احساسات پاک من گریش بگیره خودمم گریم بگیره یک ساعت گریه کنیم بعد دستمال گوگوش رو بگیرم آدامسمو بزارم وسطش و در مه و غبار محو بشم! حالا میگی مه و غبار از کجا اومد؟ خوب جلوه های ویژه اس دیگه!

.

.

.

یکی از فانتزیام اینه که توی مترو با صدای بلند با عصبانیت با موبایلم حرف بزنم بگم هم وزن سرش بهتون طلا میدم فقط سرشو واسم بیارید!! مــلــت قیافشون دیدنی میشه : )))))))

.

.

.

یکی از فانتزی های دیگم اینه که با یه کیف سامسونت برم توی مترو بعد گوشیم زنگ بخوره …
بردارم بگم : خیلی خب من همونجاییم که گفتی
فقط بهم بگو باید چکار بکنم
بعد با یک مکث بگم : ببین لعنتی کاری رو که خواستی میکنم
اما اینو بدون اگه یه مو از سرش کم بشه میگردم دنبالت
پیدات میکنم بعد خودم میکشمت …

.
.
.
بعدش همینطوری واگن به واگن برم و توی شلوغی جمعیت محو بشم…: )))

.

.

.

یکی از فانتزیام اینه که توی برنامه آینه ممنوع ، وقتی مجری اون کاور رو از روی آینه برمیداره , یه لگد محکم توی آینه بزنم و بگم: جمش کن بابا ….. حال این مجریه لوسشو بگیرم ، بعدم برم تو افق .

.

.

.

یکی دیگه از فانتزیام اینه که برم قهوه خونه بعدیارو بپرسه دادا قلیون میکشی ؟ بعد من با یه لبخند تلخ بگم : داداش قلیون واسه شماهاست نه ما ! مایه عمره از زمونه میکشیم !
بعد توی دود قلیونای قهوه خونه محو بشم :|

.

.

.

ﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﺍﻧﯽ ﻫﻠﻮ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﻧﺼﻔﺸﻮ ﺑﺨﻮﺭﻡ ﺑﻌﺪ
ﺑﻘﯿﺸﻮ ﺑﻨﺪﺍﺯﻡ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﺑـﻌـﺪ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺗﯿﮑﻪ ﻫﺎﯼ ﻫﻠﻮ
ﻣﯿﺎﻓﺘﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﻠـﺖ ﺩﻫـﻦ ﺑـﺎﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻦ ﺑﮕﻦ ﻋـَـــــــ ﻋﺠﺐ ﺁﺩﻡ
ﭘـﻮﻟﺪﺍﺭﯾﻪ
ﺑـﻌـﺪ ﻣـﻦ ﯾـﻪ ﻟﺒﺨـﻨﺪ ﺑﺰﻧﻢ ﺳـﻮﺍﺭﻡ ﭘـﺮﺍﯾـﺪﻡ ﺑـﺸﻤﻮ ﮔـﺎﺯﺷﻮ ﺑﮕﯿﺮﻡ
ﺑﺮﻡ ﺗـﻮ ﺍﻓﻖ ﻣﺤﻮ ﺷـﻢ …

.

.

.

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﺑﻌﺪ ﻋﮑﺴﻤﻮ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯿﺰﻧﻢ
ﻭ ﯾﻪ ﺧﻂ ﺳﯿﺎﻩ ﮐﻨﺎﺭﺷﻪ ﺑﺰﺍﺭﻥ ﺗﻮ ﻭﺏ ﺑﻌﺪ ﺷﻤﺎ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﺑﺰﺍﺭﯾﻦ
ﺭﻭﺣﺶ ﺷﺎﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﺁﺩﻡ ﺑﺎ ﺣﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ…

.

.

.

کی از فانتزیام اینه که بروسلی الان زنده بود می رفتم می زدم تو گوشش ببینم اخلاق ورزشکاری داره یا نه!!!
کصافط مطمئنم بعدش اونم جوری می زد که صدای سگ میدادم و تو افق محوم میکرد……!!!
خب خوشبختانه آخر این فانتزیم هم به سلامتی مثه یه قهرمان مردم!!!

آیا میدانید

آیا میدانید: کانادا یک واژه هندی به معنی روستای بزرگ می باشد.

آیا میدانید: مادر و همسر گراهام بل مخترع تلفن هردو ناشنوا بوده اند.

آیا میدانید: ده درصد وزن بدن انسان (بدون آب) را باکتریها تشکیل می دهند.

آیا میدانید: از هر ۱۰ نفر یک نفر در سراسر جهان در جزیره زندگی می کند.

آیا میدانید: یک اسب در طول یک سال ۷ برابر وزن بدن خود غذا مصرف می کند.

آیا میدانید: رشد دندانهای سگ آبی هیچگاه متوقف نمی گردد.

آیا میدانید: روشنائی قرص کامل ماه برابر هلال ماه می باشد.

آیا میدانید: یک خرس قادر است با سرعت یک اسب بدود.

آیا میدانید: اسب ها قادرند در حالت ایستاده بخوابند.

آیا میدانید: کانگرو ها قادرند ۳ متربه سمت بالا و ۸ متر به سمت جلو بپرند.

آیا میدانید: گونه ای از خر گوش قادر است ۱۲ ساعت پس از تولد جفت گیری کند.

آیا میدانید: دارکوب ها قادرند ۲۰ بار در ثانیه به تنه درخت ضربه بزنند.

آیا میدانید: سالا نه ۵۰۰ فیلم در امریکا و ۸۰۰ فیلم در هند ساخته می شود.

آیا میدانید: تمام قوهای کشور انگلیس جزو دارایی های ملکه انگلیس می باشد.

آیا میدانید: موریانه ها قادرند تا ۲ روز زیر آب زنده بمانند.

آیا میدانید: فیل ها قادرند روزانه ۶۰ گالن آب ۲۵۰ کیلو گرم یونجه مصرف کنند.

آیا میدانید: جغد ها قادر به حرکت دادن چشمان حود در کاسه چشم نمی باشند.

آیا میدانید: هشتاد درصد امواج مایکرو ویو تلفنهای همراه بوسیله سر جذب می شوند.

آیا میدانید: قدفضا نوردان هنگامی که درفضا هستند ۵ تا ۷ سانتیمتر بلند ترمیگردد.

آیا میدانید: بلژیک تنها کشوری است که فیلمهای غیراخلاقی را سانسورنمی کند.

آیا میدانید: موزپرمصرف ترین میوه کشورامریکا است.

آیا میدانید: درتمام انسانها ی کره زمین ۹۹۹ % شباهت ژنتیکی وجود دارد.

آیا میدانید: قلب انسان بطورمتوسط ۱۰۰ هزارباردرسال میتپد.

آیا میدانید: سطح شهر مکزیک سالانه ۲۵ سانتی متر نشست میکند.

آیا میدانید: پنجاه درصد جمعیت جهان هیچگاه در طول حیات خود از تلفن استفاده نکرده اند.

آیا میدانید: در هر ۵ ثانیه یک کامپیوتر در سطح جهان به ویروس آلوده می شود.

آیا میدانید: ظروف پلاستیکی ۵۰هزارسال طول میکشدتادرطبیعت شروع به تجزیه شدن کند.

آیا میدانید: موشهای صحرائی سالانه ۱/۳ منابع وذخائرعذائی جهان رانابود می سازند.

آیا میدانید: عمرسنجاقکها تنها ۲۴ ساعت است.

آیا میدانید: پلنگها قادرند تا ارتفاع ۵ متر به بالا بپرند.

آیا میدانید: اغلب ماره ها دارای ۶ ردیف دندان می باشند.

آیا میدانید: نود درصد سم مار ها از پروتئین تشکیل شده است.

آیا میدانید: دو سوم آدم رباییهای جهان در کلمبیا به وقوع می پیوندد.

آیا میدانید: سرود اصلی کشور یونان منشکل از ۱۵۸ بیت می باشد.

آیا میدانید: تمساح ها قادرندآرواره های خود را با نیرو ی ۱۳۰۰ کیلو گرم ببندند